یک تکه از قلبم
خیلی خب.
اما این قلب من بود که تیکه تیکه شد.
میدونم قراره خیلی سخت باشه:)
ولی جدایی ناگزیر اتفاق میافته.
حالا تو بیا و هی سعی کن...
که چی؟
برای آدمی که یه طرفه تموم کرده و پذیرفته دیگه تلاش کنی هم فایده نداره.
کی فکرش و میکرد یه روزی ساعت سه و ۴۷دقیقه ظهر تو تابستون یخ بزنم.
میگه میدونم بهم احتیاج نداری. ولی من دارم.
میگه میدونم برای کسی کاری نکردم. ولی برا من کرد.
میگه میدونم ناراحتت کردم قلبت و شکستم. ولی نزاشتی یکی دیگه ناراحتم کنه.
نمیدونم یه روزی یکی اینا رو میخونه یا نه
نمیدونم تو اینا رو میبینی یا نه.
ولی من حاضر بودم با همه چی بسازم
چون من خوشحال بودم
با همه سختیها با همه اون ماجرا ها من خوشحال بودم.
و با بی انصافی تنها آدمی که تو دلم داشتم و هم از من گرفتی.
و من خجالت میکشم.
یه روزی دهن خودم و همه رو سرویس کردم که الا و بلا این آدم.
الان خجالت میکشم :) چون بیشتر از قلبم غرورم شکسته.
- ۰۲/۰۴/۲۱